عذاب یا معجزه ؟
ازل بود وعدم بود و نیستی، نه جانداری
بود و نه زیستی، نه مایع بود و نه گازی، بجز او نبود چاره سازی، نه چپ بود و نه راستی، نه کمی بود و نه کاستی، نه بالا بود و نه پایین، نه دینی بود و نه آئین، نه جن بود و نه
انسان، نه ملک بود و نه شیطان، نه باد بود و نه
آبی، نه آتش و نه خاکی، نه زمین و نه آسمان، نه انجم و نه کهکشان.
در روایات هست که خدا بر عرش بود و عرش بر آب در واقع هر چه بود و نبود دریایی بس وسیع از
آب و عرش پروردگار و بیش ازین روایتی موجود نیست.
پیدایش کائنات اینگونه
بود که خداوند قنطاری خلق فرمود که طول و عرض آن هر کدام پانصد سال راه. گفتند
که محتویات آن قنطار آب و باد و خاک و آتش و گوهری اندر میان. چون نظرافکند به گوهربا هیبت و
قهر، قنطار شد دو تکه و آب بر آتش روان وحاصل این جریان کف بود و دود
که کفش آب دریاها شد و دودش زمین و آسمانها.
خلاصه کلام اینکه خداوند متعال در وجود هر جسم یا شیئ خاصیت و اثری
قرار داد مانند خاصیت سوختن در آتش و گرمی و سردی هوا را در باد و رشد و شکوفا
کردن تخم گیاهان را در خاک و حیات بخشیدن هر چیز را در آب ووو... عوامل طبیعی نظیر
رعد و برق و سیل و طوفان و زلزله که حاصل فعل و انفعالات طبیعت هستند نیز خواص
مختص خود را دارند که گاها و قریب به اتفاق برای دست ساخته های بشر زیان بارند و
به همین جهت به بلاهای طبیعی معروفند.
حال که به نکته مورد نظر رسیدیم می خواستم عرض کنم که زلزله سوا از
آثار مثبت و مفیدی که ممکن است برای زمین داشته باشد، چنانچه از حد متعارف تجاوز
کند مطمئنا آثار زیان بار مالی و جانی برای انسان به همراه خواهد داشت. حد متعارف
زلزله بسته به محل وقوع آن معمولا زیر پنج ریشتر بوده و بیش از آن در مناطق مسکونی
بدون خسارت نخواهد بود البته بجز کشورهایی مانند ژاپن که با توجه به زلزله خیز
بودن منطقه سالهاست تحقیقات بعمل می آورند و جهت پیشگیری از خسارات مقاوم سازی ساختمانها را به حد اعلا رساندند.
اما در کشورهای خاورمیانه و کمتر توسعه یافته بطور حتم به یقین زلزله
بالای 5 ریشتر زیانبار بوده و علاوه بر خسارات مالی خسارت جانی نیز به همراه داشته
و دارد. حداقل در این چهل و اندی سال که بنده از خداوند عمر گرفتم به یاد ندارم که
زلزله ای به مقیاس 5 ریشتر و به بالا اتفاق افتاده باشد و خسارات مالی و جانی نداشته
باشد مگر زلزله اخیر که در سراوان به وقوع پیوست که البته این نیز بدون خسارت نبود
بلکه 40 نفر کشته و هزاران نفر زخمی و کلی ویرانی به همراه داشت منتها کیلومترها
دورتر از مرکز زلزله و در کشور پاکستان.
براستی :
چه عاملی باعث شد که زلزله ای با مقیاس 7/7 ریشتر در منطقه ای
اتفاق بیفتد در حالیکه اکثریت ساکنان آن حتی معنای مقاوم سازی را نمی دانند چه برسد به
اجرای آن ؟
چه عاملی باعث نجات هزاران نفر که دیوار خانه هایشان را با خشت و گل
روی زمین صاف خدا بنا کرده و روی دیوارها ی کج و کوله منازل چوب و روی چوب خروارها
خاک ریختند و آن را سرپناه خود و خانواده خود ساختند ؟
چه دستی در کار بود که حتی دیوارهای سی چهل ساله خشتی گلی زمان تخریب
رو به کوچه ها آوار شدند نه سمت حیاط خانه ها ؟
چه دستی در کار بود که منازل 50 ساله بنا شده بدون یک سانت پی کنی
همچنان مقاوم و حتی یک ترک جزئی پیدا نکردند مگر اندکی ؟
واما تحلیلها :
عده ای گفتند :
عمق زلزله زیاد و خیلی پایین و در عمق 60، 90 و ...
زمین بود که اگر چنین بود پس این لرزش و تکان و صدای وحشتناک چی بود ؟ چطور شد که کیلومترها آنطرف تر و در خاک پاکستان خسارات
ببار آورد 40 نفر کشته و هزاران نفر مجروح شدند ؟
عده ای گفتند :
عدم تراکم جمعیت و پراکندگی روستاها باعث شد تا خسارات
به حداقل برسد. می گوییم حرف شما کاملا صحیح اما ما می گوییم خسارات نسبت به شدت
زلزله تقریبا صفر بود چراکه حداقل حداقل ده روستا و آبادی در همان نقطه مرکزی و
کاملا چسبیده به مرکز وقوع زلزله وجود دارد که بایستی 100 درصد تخریب می شدند.
خلاصه اینکه تمام این صحبتهای کارشناسی و غیر کارشناسی از طرف کسانی
اظهار میشد که بیرون از محدوده اصلی زلزله بودند و تئوری وار و از درون کتابها
اظهار نظر کردند.
اما ساکنان دو شهرستان سراوان و خاش که با تمام وجود شدت زلزله را
احساس کردند از یاد نخواهند برد شدت و
وحشتناک بودن آن را و ازیاد نخواهند برد چه خطر بزرگی از بیخ گوششان رد شد.
ساکنان دو شهر سراوان و خاش و
کسانی که در آن لحظه حضور داشتند به تنها چیزی که فکر می کنند این است که این یک اتفاق
ماورای طبیعی بود، یک اخطار بود، یک گوشزد
بود و نجات از آن را نیز یک آیت، یک نشانه و یک معجزه الهی می دانند و از همان
لحظات اولیه با ادای نماز آیات و نماز شکرانه و بجا آوردن روزه نفلی دست تضرع به
پیشگاه صاحب طبیعت بلند کرده و ضمن استغفار از کرده های پیشین و ادای شکر به سبب
نجات از بلا و بدست آوردن زندگی دوباره ، عزم
را برای آغاز یک زندگی پاک و بی آلایش جزم کردند.
مشرکان مکه در
برهه ای از زمان جهت اثبات حقانیت خویش و رد آیات الهی تقاضای عذاب کردند و
گفتند:
خدايا اگر اين [كتاب] حق است و از جانب توست پس بر ما از آسمان
سنگهايى بباران يا عذابى دردناك بر سر ما بياور
خداوند متعال خطاب به پیامبر گرامی
می فرماید:
وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ
وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿سوره انفال - آیه ۳۳ ﴾
"وخداوند
برآن نيست كه ايشان را عذاب كند تا تو در ميان آنان هستى و خداوند ایشان را عذاب
نخواهد کرد تا آنان طلب آمرزش میكنند"
ازاین
آیه چنین استنباط میشود که عذاب الهی در یک جامعه حتی اگر عذاب بر آنان حتمی و قطعی باشد، با وجود
افراد ذیل محقق نخواهد شد :
اول
: وجود افرادی نظیر پیامبر گرامی(ص) و به تبع آن وجود علمای کرام و ربانی که
جانشینان پیامبر در عصرهای ما بعد هستند.
دوم
: وجود افرادی گناهکار که امکان بازگشت و توبه آنان وجود دارد و این امر برای
پروردگار قابل تشخیص است.
همانگونه
که در روایات متعدد آمده تا زمانی که یک
نفر کلمه گوی " لا اله الا الله محمد الرسول الله" روی کره خاکی باشد،
قیامت بر پا نخواهد شد چرا که وقوع قیامت به نوع خود عذابی دردناک برای انسانهای
آن زمان بلکه برای کل جانداران خواهد بود.
با این امید که این معجزه برای ساکنان دیگر نقاط کره خاکی نیز قابل
احساس باشد و بجای پرداختن به تجزیه و تحلیلهای جانبی کمی به عمق فاجعه و نجات
معجزه آسای همنوعان خود بیندیشند و همراه و همدوش هم تصمیم به آغاز یک زندگی
دوباره همراه با معنویت و مقید به قوانین و فرامین الهی بگیریم و فقط و فقط به
رضایت پروردگار فکر کنیم و بس.
دهواری
نژاد
www.dehvary.blogfa.com