بحر طویل
حمد گویم به دل و جان، صمدی را که به اسرار هویت، و به سرپنجه قدرت، و به کلک احدیت، به سراپرده حکمت، زره لطف محبت، ز پی فضل و کرامت، ز کردم کرده نمایان، در این عرصه امکان، و در این گوشه جولان، فلک و خور و مه تابان، ملک و آدمی و جانّ، نباتات و جمادات فراوان، که بود حجت و برهان، همگی اهل صفا را.
دگر آن تحفه مسعود، از آن خالق معبود، بر آن خاتم محمود، بر آن خاصه مودود، بر آن فاضل ذیالجود، له العالم موجود، که مقصود ز تخلیق جهان بود، به ارشاد «فاوحی» به بازوی «فتحنا»، به یاری «کفینا» به نیروی «اذا جاء»، به دو نرگس شهلا، به گیسیوی سمنسا، به قانون مسیحا، گرفت عرض و سما را.
سلام . از این بحر طویل زیبا لذت بردم . ممنون
من هم در وبلاگم تصاویری دارم که امیدوارم در وبلاگ شما نیز مورد استفاده قرار گیرد.