لمؤلف الرساله مناجات به درگاه قاضی الحاجات
الهی اگر من گنه کردهام |
| وگر نامه خود سیه کردهام |
تو راز دل و جان خدا خواندهام |
| رسول تو را رهنما خواندهام |
خدایا به این نیت و اعتقاد |
| ببخشای بر من به یومالمعاد |
دم مرگ و هنگام روز اجل |
| که وقت رحیل است از این محل |
مرا کن به توحید رطباللسان |
| بفردا مکن حشر با ناکسان |
نیاوردهام شرک در زندگی |
| شدهام پیر و فرتوت در بندگی |
به رحمت مرا بخش و آزاد کن |
| به فضلت بیامرز و دل شاد کن |
ببخشای ای کردگار مجید |
| سیه روئیم را به موی سفید |
چه شبها که از خوف نار جهیم |
| به راحت نخوابیدهام چون سلیم |
به زندان وحشت سرای لحد |
| به این بینوا رحم کن ای احد |
به دارالسّلامت که مهمانسراست |
| پس از انبیا و پر از اولیاست |
طفیل محمّد شه نامدار |
| مرا گوی نخواندی طفیلی شمار |
یکی مجرم از دوستان توام |
| نهال کج از بوستان توام |
به صدق ابیبکر و عدل عمر |
| ز اعمال و کردار من درگذر |
به عثمان صابر، قتیل ستم |
| که با من عمل کن به فضل و کرم |
به شیر خدا آن شجاع دلیر |
| که مولی لقب یافت یومالغدیر |
که در یوم دین نامهام وا مکن |
| مرا نزد مخلوق رسوا مکن |
شنیدستم از اهل علم و ادب |
| که رحم تو افزون بود از غضب |
کسان را به جنت به طاعت بری |
| به فرمان بری و اطاعت بری |
مرا گر به رحمت بری ای حبیب |
| ز رحـــمـانی تــو نباشد عجیب |
اگر بندهای معصیت کرده زیست |
| نـــدانم که رحمانیت بهر کیست |
مرا نفس امّاره و دیو دون |
| به وسواس کردنـــد از ره برون |
به خجلت درین بارگه آمدم |
| یکی دزد خـــــونی ز راه آمدم |
مکن ناامیدم ز فیض قبول |
| به حق مــحـمـــــد و آل بتول |
به هر در دویدم ندیدم گشود |
| جزاین دربه رویم همه بسته بود |
پشیمانم از آنچه من کردهام |
| پشیمـــــــانی و عجز آوردهام |
ز «لاتقنطوا» تا شنیدم نوید | به غفــــران موعود دارم امید | |
خدایا در آن حوزه بازخواست | عطاکن به من نامه از دست راست |
زیبا بود جزاک الله خیر
سلام .ممنون.نمیدونم هر چی میام وبلاگتون قسمت کادر اعداد که باید اعداد تایپ بشه ظاهر نمیشه برای همین نمیتونم در مورد مطالبتون نظر بدم!مطلب آخریتون واقعا جالب بود.بعد راجع به اون سوء تفاهم بنده گفته بودم که دانشجو هستم و علم دینی ندارم. من فقط یه چیز یاد گرفتم الله و رسول رو دوست داشته باشم از عشق دل همین.ممنون که قبل از اینکه کس دیگه ای ببینه نظر دادید و متوجهم کردید.
سلام علیکم برادر گرامی / وبلاگ مفیدی دارید خدا به شما خیر دهد اگه با تبادل لینک با ما موافق بودید خبر بدید / جزاکم الله خیرا
سلام علیکم با افتخار لینک شدید موفق باشید
سلام بر خلیفه الله تعالی:
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای گفت:
یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟ گفت:
یا کوریست یا کریست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟ گفت:
یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
بر مثال قطرهی برفست در فصل تموز
هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانهای
یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار
هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانهای
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای
گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت: این حکمتست
آدمی را سنگ و شیشه چرخ چون دیوانهای
نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است
هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانهای؟
✿●•٠·˙ذکر الله سبحانه و تعالی˙·٠•●✿
ساده ترین و آسانترین عبادتی که سبب پاک شدن گناهان میشود،
ذکر است؛ که گفتن آن برای زبان سهل و آسان امّا اجر و ثواب
آن در مــــیزان حســــنات زیاد وسنـــگین میباشـــــد..
برای ادامه مطلب به کلبه کوچکــم قدم نهـاده
و با نظرات سبزتون مسیرم را روشنتر نمائید
جزاکم الله الجنه الفردوس الاعلـــی
✿●•٠·˙ذکر الله سبحانه و تعالی˙·٠•●✿