روزی دروغ به حقیقت گفت: میل داری با هم شنا کنیم؟ حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول او را خورد. آن دو با هم به کنار ساحل رفتند. حقیقت لباسش را در آورد. دروغ حیله گر فوراً لباسهای او را پوشید. از آن روز به بعد همیشه حقیقت عریان و زشت است و دروغ در لباس حقیقت زیبا و فریبنده!
سلام مطالب وبلاگت خیلی جالب خوشم اومد.اومید وارم موفق باشی
واقعا جالب بود این دورغ حقیقته دست در نکنه