دوستی با الله جل جلاله

ای خدا این بنده را رسوا مکن گر بدم من سر من پیدا مکن

دوستی با الله جل جلاله

ای خدا این بنده را رسوا مکن گر بدم من سر من پیدا مکن

سلام خدا. دیدی برگشتم!

 

 

 

سلام خدا. من .. من.....

 

دیدی اومدم!

 

دیدی بالاخره برگشتم به طرف خودت.

 

آخه دیدم واقعا بجز تو هیچکس رو ندارم. هیچکس!

 

اومدم بگم ببخشید. من واقعا خیلی ناراحت بودم. خیلی.....

 

همه تقصیرا رو انداختم گردن تو. مثل همیشه.

 

اما تو! تلافی نکردی... مثل همیشه.

 

بخدا نمیدونم... نمیدونم چطوری بگم ببخشید.

 

الانم خیلی دلم هواتو کرده. خیلی زیاد.

 

داشتم سوره یاسین گوش میدادم و حالا واسه تو می نویسم.

 

اصلا نمیدونم چرا اینجوری دلم هوایی شده؟

 

یادم به اونوقتا میاد که بنده خوبی بودم.

 

اونوقتا که به حرفات گوش می کردم.

 

اونوقتایی که فکرم، ذکرم، روحم، رکوعم، سجودم... همه مال تو بود.

 

خدایا الغوث الغوث ...........

 

کاشکی الان یه جایی بودم که

 

میدیدمت، احساست می کردم، باهات حرف میزدم،

 

برات اشک می ریختم و فقط تو بودی. فقط تو.

 

اما حالا ........خدا ........خدا..........

 

چجوری بیام؟ چجوری بگم؟ اصلا کجا بیام؟ چی بگم؟

 

تو که خودت همه چیزو میدونی.

 

تو که خودت همه چیزو دیدی.

 

آخه از چی واست بگم؟

 

از ..........نه...............

 

خدای خوبم منو ببخش. 

 

آره خدا جون خیلی دوست دارم خیلی دوست دارم خدا جون!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد